دورنمای طرفداری از حقوق زنان: عیسی از مدافعین طرفداری از زنان و حقوق زنان بود.
ناظرین طرفداری از حقوق زنان، اغلب از مذاهب مختلف به خاطر رفتاری که با زنان دارند انتقاد میکنند. در این خصوص حق کاملاً با آنان است. میتوان به مثالهایی از تجاوز مذهبی به حقوق زنان اشاره کرد که چه در ایالات متحده و چه در سطح بین المللی رواج دارد. آنچه که ناظرین طرفداری از حقوق زنان در نظر نمیگیرند این است که عیسی یکی از مهمترین متحدین طرفداری از حقوق زنان بوده است.
به تمدن و فرهنگ خاورمیانه در دوره عیسی بنگرید. عالمین یهودی با این کلمات جلسات خود را در معبد آغاز میکردند: «خداوندا، من بسیار خوشبخت هستم زیرا که مرا زن نیافریدی.» زنان از مذهب محروم بودند و کنار گذاشته میشدند و به ندرت در خفا تورات به آنان تعلیم داده میشد. در حالی که عیسی تعداد بسیاری از زنان را به طور علنی جزو شاگردان خود به حساب میآورد و با این کار موجب برانگیخته شدن خشم رهبران یهودی میشد. عیسی به توده ه ای مردم چه زن و چه مرد تعلیم میداد، زنان و مردان را به یک اندازه شفا میداد و به یک اندازه برای آنان معجزه میکرد. در آن زمان، عیسی با تبعیض های موجود بین زنان و مردان در ارتباط با قوانین اجتماعی نیز مبارزه میکرد. قانونی وجود داشت که به مردان اجازه میداد به هر دلیلی زن خود را طلاق دهند. برای مثال اگر شام سر موقع آماده نبود، مرد اجازه داشت زن خود را طلاق دهد. تصورش را بکنید که این قانون تا چه اندازه ناامنی ایجاد کرده و ظلم و ستم را در حق زنان روا میداشت. همانطور که انتظار میرود زن هرگز اجازه نداشت شوهر خود را طلاق دهد. اما عیسی اعلام نمود که زن و مرد هر دو حق آن را دارند تا از یکدیگر جدا شوند، اما فقط در صورت زنا. عیسی فرمود که حتی در صورت زنا نیز طلاق خارج از نقشه و مقصودی است که خداوند در خصوص ازدواج در نظر گرفته است.
قانون دیگری که در آن دوره رواج داشت سنگسار کردن زنان و مردانی بود که در حین زنا دستگیر میشدند. این مجازات اغلب اوقات در خصوص مردان نادیده گرفته میشد و مجازات تنها در خصوص زنان اجرا میگردید. همه میخواستند بدانند که عیسی در مورد زنی که زنا کرده است چه واکنشی نشان خواهد داد. یک روز چندین مرد زنی را کشان کشان نزد عیسی آوردند. آنان زن را هنگام هم خوابگی با مردی دستگیر کرده بودند. شاید هم آن مرد یکی از دوستان خودشان بود. آنها از عیسی خواستند تا برای سنگسار کردن آن زن رضایت خود را اعلام کند. آنان میدانستند که عیسی را در موقعیت بدی قرار داده اند و کارت برنده در دستشان است. اگر عیسی نسبت به آن زن زناکار رحم و شفقت نشان میداد، پس معلوم میشد که او شخصی غیر موثر است و در ضمن دشمن قانون آنها به حساب میآمد. از طرفی اگر زن را سنگسار میکرد، رفتار او مخالف منش محترمانه وی نسبت به زنان محسوب میگردید و لذا هر آنچه که درباره رحم و بخشش تعلیم داده بود، خود نقض میکرد.
عیسی رو به آنان کرده فرمود: «هر که از شما گناه ندارد، اول بر او سنگ اندازد.» احتمالاً این اظهار عیسی، و حضور وی باعث شد تا جمع مردان حاضر تحت تاثیر قرار گیرند. آنها یکی یکی از آنجا دور شدند. عیسی رو به زن نادم نموده و گناهان وی را کاملاً بخشید، طوری که تنها خداوند قادر است ببخشد.
فیلیپ یانسی، که یک نویسنده است، اینگونه توضیح میدهد: «عیسی حکمت و معرفتی را که در زمان وی پسندیده و مقبول بود، برای زنان و مردم ستمدیده دگرگون ساخت. مطابق با گفته محقق کتاب مقدس، والتر وینک، در هر چهار انجیل، عیسی هنگام مواجهه و رویارویی با زنان، آداب و رسوم زمان خود را در هم میشکست.»
بنابراین متوجه میشویم که چرا زنان، عیسی را دوست داشتند. زمانی که اغلب حواریون عیسی برای نجات جان خود فرار کرده بودند، این زنان بودند که در پای صلیب در کنار وی ایستادند. همچنین پس از مصلوب شدن و قیام، عیسی اولین بار خود را به زنان آشکار نمود. این واقعاً جالب توجه است. قیام عیسی، شهادت و گواهی بود بر تمامی اظهاراتی که وی در ارتباط با خداوند بودن خود بیان مینمود. اگرچه زنان در فرهنگ و تمدن آن زمان جایگاه کوچکی داشته و به عنوان سخنگویان مذهبی هیچ اختیاری نداشتند، اما عیسی این نقش را به زنان سپرد تا رفته و دیگران را از قیام او مطلع سازند. چرا؟ شاید به این دلیل که عیسی میخواست این حقیقت را استوار سازد که او به خاطر گناهان زنان و مردان به این جهان آمد تا جان خود را فدا سازد. شاید عیسی میخواست زنان و مردان بدانند که او مایل است بخشش کامل گناهان را به آنان عطا کند و قادر است تا آنان را هدایت کرده، و آرامش و حیات ابدی را به آنها بدهد.
نوشته مارلین آدامسون